only happy

only happy









سلام به همه ي دختر خانوماي گل و آقا پسراي...همگي به وبلاگ من خوش اومدين!فقط يه چيزي اگه  به عنوان وبم توجه  نموووييده باشين اينجا وبلاگيه واسه شادي و خنده و......خلاصه دور هم خوش بگذره!

پس اخماتونو باز كنين و با يه لبخند خووووشمل برين و مطالب و بخونين!!! آماده؟! پس بزن بريم...

     

 

 

 

 

                                                                                  

                             

DatE برچسب:,TimE WriteRghazal

 

سه تا زن انگلیسی، فرانسوی و ایرانی با هم قرار میزارن که اعتصاب کنن و دیگه کارای خونه رو انجام ندهند تا شوهراشون ادب بشن و بعد از یک هفته نتیجه کارو بهم اعلام کنن.

زن فرانسوی گفت :

به شوهرم گفتم که من دیگه خسته شدم بنابراین نه نظافت منزل، نه آشپزی، نه اتو و نه … خلاصه از اینجور کارا دیگه بریدم. خودت یه فکری بکن من که دیگه نیستم یعنی بریدم!

روز بعد خبری نشد ، روز بعدش هم همینطور .

روز سوم اوضاع عوض شد، شوهرم صبحانه را درست کرده بود و اورد تو رختخواب من هم هنوز خواب بودم ، وقتی بیدار شدم رفته بود .

زن انگلیسی گفت :

من هم مثل فرانسوی همونا را گفتم و رفتم کنار.

روز اول و دوم خبری نشد

ولی روز سوم دیدم شوهرم

لیست خرید و کاملا تهیه کرده بود ، خونه رو تمیز کرد و گفت کاری نداری عزیزم منو بوسید و رفت.

زن ایرانی گفت :

من هم عین شما همونا رو به
شوهرم گفتم

اما روز اول چیزی ندیدم

روز دوم هم چیزی ندیدم

روز سوم هم چیزی ندیدم

شکر خدا روز چهارم یه کمی تونستم با چشم چپم ببینم

 

DatE برچسب:,TimE WriteRghazal

سلام سلام به اجيا و داداشاي گلم...من برگشتم!!!

راستش هرچي فكر كردم ديدم نميتونم تنهاتون بذارم....چيكاركنيم ديگه...معرفت تو خونمونه...

امروز چند تا از پست هامو همين جوري عشقي پاك كردم...قالبمم عوض كردم...

نظرتون چيه راجع بش؟!

خلاصه من با يه پست جديد اومدم...بزن دست قشنگه رو به افتخارم

DatE برچسب:,TimE WriteRghazal

سلام سلام به دوستاي جيگمل خودم!!!راستش من يه چند وقتي ممكنه ديگه آپ نكنم...نه اينكه نخوام...يه ذره سرم شلوغه...ميدونم ميدونم دلتون برام خيلي تنگ ميشه اما قول ميدم زودي برگردم...پس زياد غصه نخورينا

خلاصه اگر بار گران بوديم رفتيم .....اگر نامهربان بوديم رفتيم(لطفا با آهنگ خونده بشه اينم سازش )

                                 

                                               خوب ديگه اگه كاري ندارين ما بريم....

                                                فقط قول بدين زياد دلتنگي نكنين...

       پس فعلا باييييييييييييي

DatE برچسب:,TimE WriteRghazal

 

با توجه به گرون شدن نون هنگام رفتن به نونوایی به نکات ایمنی زیر توجه فرمایید:

 

 


 1-زمانی که قصد خرید دارید حتی به نزدیکترین اشنایانتان چیزی نگید

 

 


 2-تا جایی که امکان دارد مسیرهای شلوغ رو جهت بازگشت به خونه انتخاب کنید

 

 


 3-هر چند وقت به چند وقت نانوایی که از ان نان میخرید را تغییر دهید

 


 4-جهت اطمینان خاطر نان را در گاوصندوق نگهدارید!!!

 

 

DatE برچسب:,TimE WriteRghazal


 آمریکا: فساد اخلاقی - طوفان - سیل - برف و باران!!!

 انگلیس و فرانسه: آشوب!!!

 بقیه کشورهای اروپایی: بحران اقتصادی شدید و فقر و . . . !!!

 پاکستان: بمب گذاری و آدم ربایی!!!

 تونس - بحرین- لیبی - مصر و بقیه : بیداری اسلامی!!!

 ایران: باز هم یک افتخار دیگر در عرصه های علمی و اقتصادی!!!

                             

 

 

DatE برچسب:,TimE WriteRghazal

 

ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ۸۱: ﻋﺰﯾﺰﻡ ، ﻋﺸﻘﻢ ﭼﺮﺍ
ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﯽ؟ ﻗﺮﺑﻮﻧﺖ ﺑﺮﻡ

ﮔﻮﯾﺶ ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ۸۶: ﻋﺰﯾﺰﻡ، ﻋﺸﻘﻢ ﭼﺮﺍ ﻧﺎﺭﺍﺣﻨﯽ؟
ﻗﻠﺒﻮﻧﺖ ﺑﺮﻡ
ﮔﻮﯾﺶ ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ۹۱: ﻋﺠﯿﺠﻢ، ﻋﺠﻘﻢ ﭼﻼ ﻧﺎﻻﺣﺘﯽ؟

ﻗﻠﺒﻮﻧﺖ ﺑﻠﻢ
ﮔﻮﯾﺶ ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ۹۶: ﺩﯾﺒﯿﻠﯿﻢ، ﻋﻮﻟﻮﭘﻮﻟﻮ، ﺑﯿﻠﯽ

ﺑﻮﻟﻮهولو!
ﺧﻮﺷﮕﻞ = ﺧﻮﺟﻞ
ﺧﻮﺑﯽ = ﺧﻮﻓﯽ
ﺟﯿﮕﺮﺗﻮ ﺑﺨﻮﺭﻡ = ﺟﯿﮕﻠﺘﻮ ﺑﺨﻮﻟﻢ
ﻋﺸﻖ ﻣﻨﯽ = ﻋﺠﻖ ﻣﻨﯽ
ﻗﺮﺑﻮﻧﺖ ﺑﺮﻡ = ﻗﻠﺒﻮﻧﺖ ﺑﻠﻢ

ﭼﻄﻮﺭﯼ؟ = ﺗﻄﻮﻟﯽ؟
ﭼﯽ ﮐﺎﺭ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ = ﭼﯿتاﻝ ﻣﯽ تنی
ﺳﻼﻡ = ﺷﻼﻡ
ﺩﺧﺘﺮ = ﺩﺧﻤﻞ
ﭘﺴﺮ = ﭘﺴﻤﻞ
ﻋﺰﯾﺰﻡ = ﻋﺠﯿﺠﻢ
ﺟﻮﻥ = ﺟﻮﻧﺰﺯﺯﺯﺯﺯﺯﺯﺯﺯﺯ
ﺑﯽ ﺗﺮﺑﯿﺖ = ﺑﯽ ﺗﻠﺒﯿﺖ
ﺑﯽ ﺍﺩﺏ = ﺑﯽ ﻋﻮﺽ
)ﺍﯾﻦ ﯾﮑﯽ ﺩﺭﮎ ﺭﺑﻄﺶ ﮐﻤﯽ ﻣﺸﮑﻞ
ﻭﺍﻗﻌﺎً (
ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺭﻡ = ﺍﺻﻨﻢ ﻧِﯽ ﺧﻮﺍﻡ
ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﻢ = ﻧﯿﺪﻭﻧﻢ)ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﺍ ﺧﯿﻠﯽ ﻣﯽ ﮔﻦ (!!
ﺩﻭﺳﺖ = ﺩﻭﮐﺲ )ﺍﯾﻦ ﮐﻠﻤﻪ ﺭﻭ ﻧﻤﯽ ﺩﻭﻧﻢ ﺍﺯ ﮐﺠﺎ
ﺩﺭﺁﻭﺭﺩﻥ (!!!
 
 
 
 
بچه ها كم نظر ميدينا !!! زودي نظراتونو بگين وگرنه ديگه آپ نميكنم...     جدي ميگم اصلنم شوخي ندارم پس بدو نظر بده اكي؟

 

DatE برچسب:,TimE WriteRghazal

 

 

 

 

پسر در حال دویدن...


زااااارت (صدای زمین خوردن)

رفیق پسر: اوه اوه ؟؟؟؟؟؟؟؟چت شد؟ خاک بر سرت آبرومونو بردی ؟؟؟؟؟، پاشو ؟؟؟؟! (شپلخخخخخ "صدای پس گردنی")

یک رهگذر: چیزی مصرف کردی؟یکم کمتر میزدی خب!

یک خانوم جوان رهگذر: ایییییش پسر دست و پا چلفتیِ خنگ!

    **************************
 

دختر در حال راه رفتن...

دوففففففف
سک (زمین خوردن به دلیل نقص فنی در قسمت پاشنه کفش)

رفیق دختر: آخ جیگرم خوبی؟ فدات شم! الهی بمیرم! چی شدی تو یهو؟ وااااااااااای...

یک رهگذر: دخترم خوبی؟ فشارت افتاده؟ میخوای برسونمت دکتری جایی؟

یک پسر جوان رهگذر: ای وای خانوم حالتون خوبه؟؟؟؟؟؟؟؟؟

من ماشینم همینجا پارکه یه لحظه وایسین،با این وضع که دیگه نمیتونین پیاده برین

 

DatE برچسب:,TimE WriteRghazal

 

DatE برچسب:,TimE WriteRghazal

سه نفر آمریکایی و سه نفر ایرانی با همدیگر برای شرکت در یک کنفرانس می رفتند. در ایستگاه قطار سه آمریکایی هر کدام یک بلیط خریدند، اما در کمال تعجب دیدند که ایرانی ها سه نفرشان یک بلیط خریده اند. یکی از آمریکایی ها گفت: چطور است که شما سه نفری با یک بلیط مسافرت می کنید؟ یکی از ایرانی ها گفت: صبر کن تا نشانت بدهیم. همه سوار قطار شدند.
 آمریکایی ها روی صندلی های تعیین شده نشستند، اما ایرانی ها سه نفری رفتند توی یک توالت و در را روی خودشان قفل کردند. بعد، مامور کنترل قطار آمد و بلیط ها را کنترل کرد. بعد، در توالت را زد و گفت: بلیط، لطفا! بعد، در توالت باز شد و از لای در یک بلیط آمد بیرون، مامور قطار آن بلیط را نگاه کرد و به راهش ادامه داد. آمریکایی ها که این را دیدند، به این نتیجه رسیدند که چقدر ابتکار هوشمندانه ای بوده است.
 بعد از کنفرانس آمریکایی ها تصمیم گرفتند در بازگشت همان کار ایرانی ها را انجام دهند تا از این طریق مقداری پول هم برای خودشان پس انداز کنند. وقتی به ایستگاه رسیدند، سه نفر آمریکایی یک بلیط خریدند، اما در کمال تعجب دیدند که آن سه ایرانی هیچ بلیطی نخریدند.
 یکی از آمریکایی ها پرسید: چطور می خواهید بدون بلیط سفر کنید؟ یکی از ایرانی ها گفت: صبر کن تا نشانت بدهم. سه آمریکایی و سه ایرانی سوار قطار شدند، سه آمریکایی رفتند توی یک توالت و سه ایرانی هم رفتند توی توالت بغلی آمریکایی ها و قطار حرکت کرد. چند لحظه بعد از حرکت قطار یکی از ایرانی ها از توالت بیرون آمد و رفت جلوی توالت آمریکایی ها و گفت: بلیط، لطفا!

DatE برچسب:,TimE WriteRghazal

شب، خوابـگاه دخــتـران، سکـانس اول:

دخــتر «شبنم» نامی با چـند کتـاب در دسـتش وارد واحــد دوستش «لالـه» می شود و او را در حــال گریه می بیــنـد.

شبنم: واا..! خاک بـرسرم! چــرا داری مثــل ابـر بهـار گریـه می کـنی؟!

لالـه: خـدا منـو می کشـت این روز و نـمی دیدم. (همچـنان به گریـه ی خود ادامــه می دهـد).

شبنم: بگـو ببـینم چی شـده؟

لالـه: چی می خواســتی بشـه؟ امروز نـتیجه ی امتـحان <آناتومی!!!> رو زدن تــو بُــرد. منــی که از 6 مـاه قبـلش کتابامـو خورده بــودم، مـنی که بـه امیـد 20 سر جلـسه ی امتحــان نشـسته بودم، دیــدم نمــره ام شـده 19!!!!!! (بر شـدت گریه افزوده می شــود)

شبنم: (او را در آغــوش می کشـد) عزیـزم... گـریه نـکن. می فهـممت. درد بـزرگیــه! (بغـض شبنم نیز می ترکـد) بهتـره دیگـه غصه نخـوری و خودتـو برای امتحـان فـردا آمـاده کنـی. درس سخت و حجیــمیـه. می دونی کـه؟

لالـه: (اشک هایش را آرام آرام پـاک می کنـــد) آره. می دونـم! امـا من اونقــدر سـر ماجـرای امـروز دلم خـون بـود و فقط تونـستم 8 دور بخـونم! می فهـمی شبنم؟ فقط 8 دور... (دوبـاره صـدای گریـه اش بلـند می شود) حالا چه جــوری سرمـو جلوی نـازی و دوستـاش بلـند کنـم؟!!

شبنم: عزیزم... دیگــه گریه نکن. من و شهــره هم فقط 7 - 8 دور تـونســتیم بخـونیم! ببـین! از بـس گریه کردی ریـمل چشمــای قشـنگ پاک شـد! گریـه نکن دیـگه. فکـر کردن به ایـن مســائل کـه می دونـم سخــته، فایده ای نـداره و مشــکلـی رو حـل نـمی کنـه.

لالـه: نـمی دونـم. چـرا چنـد روزیـه که مثـل قدیم دلـم به درس نـمیره. مثـلاً امـروز صبــح، ساعـت 5/7 بیـدار شـدم. باورت مـیشه؟!

در همیــن حال، صـدای جیــغ و شیـون از واحـد مجـاور به گوش می رسـد. اسـترس عظیـمی وجـودِ شبنم و لالـه را در بر می گیــرد! دخـتری به نـام «فرشــته» با اضـطراب وارد اتـاق می شـود.

شبنم: چی شـده فرشــتـه؟!

فرشــته: (با دلهــره) کمـک کنیـد... نـازی داشت واسـه بیــستمـین بـار کتــابشـو می خـوند که یـه دفعــه از حـال رفت!

شبنم: لابــد به خـودش خیلی سخــت گرفته.

فرشــته: خب، منــم 19 بـار خونـدم. این طـوری نـشدم! زود باشیــد، ببـریـمش دکتـر!

و تمــام ساکنـین آن واحـد، سراسیـمه برای یاری «نــازی» از اتـاق خارج می شـونـد. چـراغ ها خامـوش می شود.

شـب، خوابــگاه پســران، سکــانـس دوم:

در اتـاقی دو پـسر به نـام های «مهـدی» و «آرمــان» دراز کشــیده انـد. مهـدی در حال نصـب برنـامه روی لپ تـاپ و آرمـان مشغــول نوشــتـن مطالبی روی چـند برگـه است. در هـمین حـال، هم واحدی شـان، «میـثــاق» در حـالی که به موبایـلش ور می رود وارد اتــاق می شـود.

میثـــاق: مهـدی... شایـعه شـده فـردا صبــح امتـحان داریـم.

مهـدی: نـه! راســته. امتـحان پایــان تــرمه.

میثــاق: اوخ اوخ! مــن اصـلاً خبـر نـداشـتم. چقـدر زود امتـحانا شـروع شــد.

مهـدی: آره... منــم یه چنـد دقـیقه پیـش فهمـیدم. حالا چیــه مگـه؟! نگـرانی؟ مگـه تو کلاسـتون دختـر نداریـد؟!

میثــاق: مـن و نـگرانی؟ عمــراً!! (بـه آرمــان اشــاره می کنـد) وای وای نیگــاش کـن! چه خرخـونیــه این آقـا آرمـان! ببیــن از روی جـزوه های زیـر قابلمــه چه نـُـتی بـر می داره.

آرمـــان: تـو هم یه چیزی میگــیا! ایـن برگـه های تقـلبه کـه 10 دقیـقــه ی پیـش شـروع به نـوشتـنــش کردم. دختــرای کلاس مـا که مثـل دختـرای شما پایـه نیســتن. اگـه کسی بهت نـرسوند، بایــد یه قوت قلــب داشته باشی یا نـه؟ کار از محکـم کاری...

مـهدی: (همچــنان که در لپ تاپــش سیــر می کنـد) آرمــان جـون... اگه واسـت زحمـتی نیست چنـد تا برگـه واسه مـنم بنـویس. دستـت درست!

در همیـن حــال، صـدای فریـاد و هیاهـویی از واحـد مجـاور بلـند می شود. پسـری به نـام «رضـا» با خوشحـالی وسط اتـاق می پـرد.

میـثــاق: چـت شده؟ رو زمــین بنـد نیـستی!

رضــا: پرسپولیس همین الان دومیشم خورد!

مهـدی: اصلا حواسم نبود. توپ تانک فشفشه پرسپولیسی ابکشه!

و تمــام ساکنیـن آن واحـد، برای دیـدن ادامـه ی مسـابقـه به اتاق مجـاور می شتـابنـد. چراغ هـا روشــن می مانند!

DatE برچسب:,TimE WriteRghazal

پسر : سلام.خوبي؟مزاحم نيستم؟
دختر: سلام. خواهش مي کنم.خودتو بيشتر معرفي ميكني؟؟؟
پسر : تهران/وحيد/۲۶ و شما؟
دختر‌: تهران/نازنين/۲۲
پسر: اِ اِ اِ چه اسم قشنگي!اسم مادر بزرگ منم نازنينه.
دختر: مرسي!شما مجردين؟
پسر: بله. شما چي؟ازدواج کردين؟
دختر: نه. منم مجردم. راستي تحصيلاتتون چيه؟
پسر: من فوق ليسانس مديريت از دانشگاه MIT اَمِريکا دارم. شما چي؟
دختر : من فارغ التحصيل رشته گرافيک از دانشگاه سُربن فرانسه هستم.
پسر: wow چه عالي!واقعا از آشناييتون خوشحالم.
دختر : مرسي. منم همين طور. راستي شما کجاي تهران هستين؟
پسر: من بچه تجريشم. شما چي؟


دختر : ما هم خونمون اونجاس. شما کجاي تجريش مي شينين؟
پسر: خيابون دربند. شما چي؟
دختر : خيابون دربند؟ کجاي خيابون دربند؟
پسر : خيابون دربند. خيابون...... کوچه......پلاک....شما چي؟
دختر: اسم فاميلي شما چيه؟
پسر: من؟ حسيني! چطور؟
دختر: چي؟وحيد تويي؟ خجالت نمي کشي چت مي کني؟تو که گفتي امروز با زنت مي خواي بري قسطاي عقب مونده خونه رو بدي.!مکانيکي رو ول کردي نشستي چت مي کني؟
پسر : اِ عمه ملوک شمائين؟چرا از اول نگفتين؟راستش! راستش!ديشب مي خواستم بهتون بگم امروز با فريده.... آخه مي دونين...........
دختر : راستش چي؟ حالا آدرس خونه منو به آدماي توي چت ميدي؟مي دونم به فريده چي بگم!
پسر: عمه جان ! تو رو خدا نه! به فريده چيزي نگين!اگه بفهمه پوستمو ميکّنه!عوضش منم به عمو فريبرز چيزي نمي گم!
دختر:‌ او و و و م خب! باشه چيزي بهش نميگم.ديگه اسم فريبرزو نياريا!راستي من بايد برم عمو فريبرزت اومد. باي
پسر: باشه عمه ملوک! باي......

 

DatE برچسب:,TimE WriteRghazal

1.وقتی داخل تاکسی هستی یه اقایی کنار دستتون نشسته البته یکی دو نفر دیگه هم تو تاکسی هستنا( یه مرتبه رو کن به اقا پسر با اعتماد به نفس کامل بگو بی ادب مگه خودت خواهر مادر نداری اقا بزنین کنار می خوام پیاده شم خب صد البته که راننده شما رو پیاده نمی کنه با یه اوردنگی پسرو میندازه بیرون اونم پولشو میگیره نصف راه پیاده میشه )
2.دومین روش ضایع کردن پسرا:وقتی تو کلاس نشستی و چند نفر از هم کلاسیات هم هستن رو کن به طرف اون پسریی که از همه ساکتره برو بگوو مگه خجالت نمی کشی چرا هی چشمک میزنی من نامزد دارم واقعا که ...از کلاس بزن بیرون دیگه اون اقا هر چی به همه توضیح بده که من چیزی نگفتم هیشکی باورش نمیشه.
3. فکر کن تو پارکی میبینی که یه اقا پسر داره با دوست دخترش گل میگه و گل می شنوه برو طرفش بگووو خجالت خوب چیزیه شماره میدی انوقت با یکی دیگه میشنی صد درد صد پسره دعواتون می کنه میگه برو خانوم اشتباه گرفتی یه کاغذ سفید از تو کیفت بردار بنداز جلوش بگووو بیا اینم شمارت خاک بر سرت دختر خانوم همین جوری که منو سر کار گذاشت تو رو هم سر کار میزاره فکر می کنید چی میشه .
4.فکر کن تو خیابون باشی پولت برای مانتو مارک دارت نرسه بهترین روش برو توخیابون به پسری که یکم لباسش خوبه بگوو دزد اهای دزد کم نیارنیا همین جور بگووو دزد پسره میگه برو خانوم یعنی چی دزد کیه ؟ بگوو اهای مردم این کیفمو زد بهش بگوو ازت شکایت می کنم غیر ممکنه چند نفر نریزن سرش و چند تا اسکناس خوشگل گیرتون نیاددد البته کار بدیه هااااا نکنین .
5.وقتی یه روز تو دانشگاه سر جلسه امتحان هستی می خوای یکی رو شوت کنی بیرون از جلسه وخلاصه یه ترم بیفته وکلا ضایع شه جلو همه یه مرتبه بلند شو و به ناظر بگو می خوام جامو عوض کنم ناظر هم میگه خب سر جات بشین خوبه اما شما چی می گی؟ با لحنی کاملا جدی میگی که من اینجا نمی مونم این اقا به من میگه تقلب برسون خب چکار کنم دوست ندارم کنار همچین ادمی بشینم که ای دم گوشم ویز ویز می کنه خب چی میشه هیچی دیگه استاددد شوتش می کنه بیرون.
6.اگه دیدین داره باهاتون خیلی خیلی گرم حرف میزنه یهو پاشین و اونجا رو ترک کنید و اصلاَ بهش نگاه نکنید .
7.پشت چراغ قرمز راننده عقبی اگه یه پسر بود بعد از سبز شدن تا 5 دقیقه توقف کنید.
8.در جمعی که یه عده پسر دارن فوتبال میبینند ، در لحظه حساس تلویزیون رو خاموش کنید.
9.اگه یه پسر ازتون ساعت پرسید به ساعت نگاه کنید و بگین عجله کن قرارات دیر شده !
10.به پسر مورد نظر یه هدیه بدین ، بعد بگین اشتباه شده این مال اون یکیه !
11.اگه سر جلسه امتحان پسری از شما تقلب خواست جواب سوال اشتباه بدین.
12.اگه سر کلاس یه پسری اصرار داشت که امتحان کنسل بشه شما مصر باشین که امتحان برگزار بشه

DatE برچسب:,TimE WriteRghazal

سال 1230
مرد: دختره خير نديده من تا نکشمت راحت نمي شم...
زن: آقا حالا يه غلطي کرد ، شما بگذر.نامحرم که خونمون نبوده. حالا اين بنده خدا يه بار بلند خنديده...
مرد: بلند خنديده؟ اين اگه الان جلوشو نگيرم لابد پس فردا مي خواد بره بقالي ماست بخره. نخير نمي شه بايد بکشمش...
-- بالاخره با صحبتهاي زن ، مرد خونه از خر شيطون پياده مي شه و دختر گناهکارشو مي بخشه

 

 

 

 

سال 1280
مرد: واسه من مي خواي بري درس بخوني؟ مي کشمت تا برات درس عبرت بشه. يه بار که مُردي ديگه جرات نمي کني از اين حرفا بزني. تو غلط مي کني. تقصير من بود که گذاشتم اين ضعيفه بهت قرآن خوندن ياد بده. حالا واسه من ميخاي درس بخوني؟؟؟
زن: آقا ، آروم باشين. يه وقت قلبتون خداي نکرده مي گيره ها! شکر خورد. ديگه از اين مارک شکر نمي خوره. قول ميده...
مرد( با نعره حمله مي کنه طرف دخترش ): من بايد بکشمت. تا نکشمت آروم نمي شم. خودت بياي خودتو تسليم کني بدونه درد مي کشمت...
-- بالاخره با صحبتهاي زن، مرد خونه از خر شيطون پياده مي شه و دختر گناهکارشو مي بخشه

 

 

 

سال1330
مرد: چي؟ دانشسرا (همون دانشگاه خودمون)؟ حالا مي خواي بري دانشسرا؟ مي خواي سر منو زير ننگ بوکوني؟ فاسد شدي برا من؟؟ شيکمتو سورفه (سفره) مي کونم...
زن: آقا، ترو خدا خودتونو کنترل کنين. خدا نکرده يه وخ (وقت) سکته مي کنين آ...
مرد: چي مي گي ززززززن؟؟ من اگه اينو امشب نکوشم (نکشم) ديگه فردا نمي تونم جلوي اين فسادو بيگيرم. يه دانشسرايي نشونت بدم که خودت کيف کوني...
-- بالاخره با صحبتهاي زن، مرد خونه از خر شيطون پياده مي شه و دختر گناهکارشو مي بخشه

 

 

 

 

سال1380
مرد: کجا؟ مي خواي با تکپوش (از اين مانتو خيلي آستين کوتاها که نيم مترم پارچه نبردن و وقتي مي پوشيشون مث جليقه نجات پستي بلندي پيدا مي کنن) و شلوارک (از اين شلوار خيلي برموداها) بري بيرون؟ مي کشمت. من... تو رو... مي کشم...
زن: اي آقا. خودتو ناراحت نکن بابا. الان ديگه همه همينطورين (شما بخونيد اکثرا).
مرد: من... اينطوري نيستم. دختر لااقل يه کم اون شلوارو پائين تر بکش که تا زانوتو بپوشونه. نه... نه... نمي خواد. بدتر شد. همون بالا ببنديش بهتره...

 

 

 

سال1400
دختر: چي؟ چي گفتي مرتيکه ي ****؟ دارم بهت مي گم ماشين بي ماشين. همين که گفتم. من با الکس قرار دارم ماشينم مي خوام. ميخواي بري بيرون پياده برو...
باباه:جيکش در نمي ياد...
زن: دخترم. حالا بابات يه غلطي کرد. تو اعصاب خودتو خراب نکن. لاک ناخنت مي پره. آروم باش عزيزم. رنگ موهات يه وقت کدر مي شه آ مامي. باباتم قول مي ده ديگه از اين حرفا نزنه...
-- بالاخره با صحبتهاي زن، دخترخونه از خر شيطون پياده مي شه و باباي گناهکارشو مي بخشه.

 

 

DatE برچسب:,TimE WriteRghazal

 ديشب داشتم كتاب ميخوندم برق رفت ... يه نيم ساعتی زير نور چراغ قوه گوشيم كتاب رو خوندم تا برق باز بياد ... اين نيم ساعتو تا آخر عمرِبچم تو سرش ميزنم ... ميگم ما زير نور چراغ قوه به بدبختی كتاب ميخونديم ... اونوخ شما اينجوري !!

 

از دار و ندار دنيا6 7 تا دوست دختر دارم يكي از يكي شكاك تر
اصن داغونما..

 

اومدم خونه مادرم نمازش تموم شده بود، داشت دعا مي كرد ... تا منو ديد گفت: اينو مي گما خدا ....

نمي دونم داشت پشت سر من به خدا چي مي گفت .

 

من نميدونم اين مامانا که وسايل خودشون رو يه جايي ميزارن,
بعد خودشونم يادشون ميره کجاس ...
چه جوريه که تو پيدا کردن وسايلي
که ما به اصطلاح تو 7 تا سوراخ موش قايم ميکنيم تبحر خاصي دارن!!!

 

سه چیز تو زندگی هست که اگه رعایت کنین آدم موفقی میشین!
حالا برید تحقیق کنید این سه تا چیز چیه!
اینجوری هم نگام نکنید، من اگه خودم بلد بودم که الآن اینجا نبودم!!!!!!!!

 

یه روز هـم باید این سازنده ی جمله :
” گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی ”
رو بیارن چار کیلو غوره بدن دستش ، همه هــــم صبر کنن، ببینم چه جوری میخاد حلـوا درست کنه ؛
بعد همون دیگُ بکنی تو چشـاش با این جمله ساختنش^_^ 

یکی از بدی‌های هدفُن اینه که
همش فکر می‌کنی دور و ورت داره یه اتفاقی میفته که تو ازش خبر نداری!

اقا من یه کشف بزرگی کردم :
حرف R همون حرف P هست فقط خسته بوده پاهاشو باز کرده !
حرف Z همون حرف N هست فقط خوابیده !
حرف @ هم همون a هست فقط مقنعه سرش کرده !
وااااااااااااای چقدر باهوشم ^_^

 

DatE برچسب:,TimE WriteRghazal

 

http://www.beytoote.com/images/stories/fun/fu2721.jpg

 

یکى بود، یکى نبود، غیر از خدا هیچ کس نبود. روزى روزگارى در ولایت غربت یک پیرزنى بود به نام «ننه قمر» و این ننه قمر از مال دنیا فقط یک دختر داشت که اسمش «دلربا» بود و این دلربا در هفت اقلیم عالم مثل و مانندى نداشت؛ از بس که زشت و بدترکیب و بد ادا و بى‌کمالات بود.
یک روز که این دلربا توى خانه وردل ننه قمر نشسته بود و داشت به ناخن‌هایش حنا مى‌گذاشت، آهى کشید و رو کرد به مادرش و گفت: «اى ننه، مى‌گویند» بهار عمر باشد تا چهل سال. با این حساب، توپ سال نو را که در کنند، دختر یکى یک دانه‌ات، پایش را مى‌گذارد توى تابستان عمر. بدان و آگاه باش که من دوست دارم تابستان عمرم را در خانه‌ی شوهر سپرى کنم و من شنیده‌ام که یک دستگاهى هست که به آن مى‌گویند «کامپیوتر» و در این کامپیوتر همه جور شوهر وجود دارد. یکى از این دستگاه‌ها برایم مى‌خرى یا این که چى؟»

ننه قمر «لاحول» گفت و لبش را گاز گرفت و دلسوزانه، بنا کرد به نصیحت که: مردى که توى دستگاه عمل بیاید، شوهر بشو و مرد زندگى نیست. تازه بچه‌دار هم که بشوى لابد یا دارا و سارا مى‌زایى یا از این آدم آهنى‌هاى بدترکیب یا چه مى‌دانم پینوکیو...
وقتى ننه قمر دهانش کف کرد و قلبش گرفت و خسته شد، دلربا شروع کرد به تعریف از کامپیوتر و اینترنت و چت و این که شوهر کامپیوترى هم مثل شوهر راست راستکى است و آنقدر گفت و گفت تا ننه قمر راضى شد براى عاقبت به خیرى دخترش، سینه‌ریز و النگوهاى طلایش را بفروشد و براى دلربا کامپیوتر مجهز به فکس مودم اکسترنال و کارت اینترنت پرسرعت و هدست و کلى لوازم جانبى دیگر بخرد.

 


..ـادامــــ¤ حرفــ¤ـــ¤ــا...
DatE برچسب:,TimE WriteRghazal

سلام دوستاي گلم ادرس وبلاگ بهghazallove2012.tk تغيير كرد شما ميتونيد از اين به بعد از طريق اين ادرس از وبلاگ ديدن كنيد...راستي براي حمايت از من از فروشگاهم ديدن كنين اينم آدرسش ghazallove2012.mizbanshop.com     

يادتون نره ها يه سر به فروشگاه بزنين تو لينكام هست((بدو بيا خريد))  

اكي؟؟؟

 

 

DatE برچسب:,TimE WriteRghazal